جایگاه طب اسلامی

طب اسلامی

جایگاه طب اسلامی

وقتی صحبت از سلامتی، پیشگیری و درمان انسان است؛ این مسئله مهم است که «انسان» کیست؟ عناصر اصلی سازنده آن چیست؟ ابعاد وجودی آن کدام است؟ از کجا و چگونه آمده‌ است؟ چگونه زیستن او صحیح است؟ ارتباط او با خود و سایر موجودات چگونه است؟ و ...

دقیقاً بر اساس همین «تعریف از آدمی و آدمیت» در مکاتب گوناگون، اطبای پزشکی ظهور و بروز پیدا کرده است؛ مانند طب چینی در تمدن چین، طب یونانی در تمدن یونان، طب هندی در تمدن هند، طب جدید در تمدن غرب!

اگر بخواهیم بین طب‌ها مقایسه کنیم جایگاه طب اسلامی در کجا قرار دارد؟ باید بگوییم چون این طب از ائمه و پیامبر علیهم‌السلام نقل شده است بالاترین طب است.

چون خداوند خالق انسان است می‌داند که چه چیز برای بشر مفید است. بشر قدرت فهم این مسائل را ندارد. اگر پیشرفتی در طب بشر وجود دارد آن‌هم از انبیاء است چون گفته‌های انبیاء را بررسی کرده‌اند و به دستاوردهایی رسیده‌اند.

﴿سوره نساء آیه 136﴾
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا

اى اهل ایمان؛ ايمان بیاورید به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتاب‌هايى كه پیش از این فرستاده است؛ و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتاب‌ها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.

امتیاز طب اسلامی

یکی از امتیازات طب اسلامی این است که فلسفه طب را بیان می‌کند، فلسفه بیماری را بیان می‌کند. در هیچ مکتب طبی نیست. (در طب شیمیایی می‌دانند کسی که سرش درد می‌کند، استامینوفن برایش خوب است؛ اما فلسفه بیماری را نمی‌دانند، فلسفه دارو و درمان و مکانیسم آن‌ها را نمی‌دانند. طب اسلامی همه این‌ها را بیان می‌کند.)

در طب خداوند یک کلمه کافی است. در طب اسلامی یازده هزار روایت طبی است؛ این یعنی وجود یازده هزار نسخه طبی که در هیچ طب دیگری وجود ندارد.

بنابراین طب جدید وضع را بدتر کرده است. خود پزشکان بیشتر از بقیه رعایت می‌کنند اما عمر آن‌ها کوتاه است. روستایی‌ها عمرهای طولانی‌تر از پزشکان است درحالی‌که هیچ اطلاعی از پزشکی امروزی ندارند.

اگر پیچیدگی در طب جدید وجود دارد به آن نیازی نیست. خداوند انسان را خلق نکرد که تا آخر عمر گرفتار بیماری‌هایش باشد بلکه انسان برای عبادت خلق شده است و ضامن روزی او شده است و خداوند راه سلامتی را نشان داده است که همان سفارش‌های معصومین (ع) است.

طب اسلامی در همه موارد مانند تشخیص و درمان طب مستقلی است و تئوری خاص خود را دارد.
البته طب اسلامی چیزی نیست که انسان در مرحله اول کتاب طب را باز کند و داروهای نوشته‌شده را درست کند و به مردم بدهد. چون مردم باید به این طب اعتقاد داشته باشند. این اعتقاد یک‌زمانی مصادره شد. مردم یک‌زمانی با طب اسلامی و سنتی خود را درمان می‌کردند ولی وقتی انقلاب صنعتی آمد مردم اعتقاد خود را از دست دادند. باید باور و اعتقاد مردم برگردد. باید جوی درست شود که داروی اسلامی دارویی است که جبرئیل از طرف خداوند بر پیامبر وحی کرده است.

مقومات طب اسلامی

در طب اسلامی علاوه بر دارو و درمان یک سری مقومات دارد که مسئله درمان را تقویت می‌کند مانند دعا، نیکی و صدقه و احسان که درمان را جلو می‌اندازند.

چرا انسان بیمار می‌شود؟

در طب امروزی جواب این است که بیمار شدن انسان یک اتفاق است که به بدشانسی تعبیر می‌کنند. بیماری یک امر اتفاقی است که هیچ حکمتی ندارد؛ و حال‌آنکه هیچ کاری و هیچ اتفاقی در این دنیا بدون حکمت و بدون اشراف دقیق محقق نمی‌شود.

بنابراین همه بیماری‌ها حکمت و دلیل دارد و انسان اتفاقی بیمار نمی‌شود. خداوند انسان را عبث و بیهوده بیمار نمی‌کند پس برای بیماری او نیز حکمت و علتی وجود دارد.

موارد مختلف است و احتمالات متعددی وجود دارد.
فردی تکبر دارد و در صدد تعدی و طغیان است و خداوند او را بیمار می‌کند تا او را ادب کند.
فردی زیاد گناه انجام داده است و خداوند او را بیمار می‌کند تا گناهان او پاک بشود.
فردی از یاد خدا غافل است. این مورد خیلی دیده‌شده است. افرادی هستند که هر کاری را انجام می‌دهند و خدا را فراموش کرده‌اند و گمان می‌کند هیچ اتفاقی برای آن‌ها نمی‌افتد. خداوند این‌ها را بیمار می‌کند تا متنبه بشوند.
می‌بینیم که انسان‌ها در زمان بیماری با نماز و قرآن انس می‌گیرند. از یک انسان بی‌دین و متکبر و بی‌اعتقاد و بی‌ایمان به یک انسان ملایم، دین‌دار و مهربان تبدیل می‌شود. این امر برای آخرت شخص منفعت دارد.
گاهی هم خداوند افرادی را مبتلا می‌کند تا برای آن‌ها آزمایش باشد. افرادی با ابتلا به بیماری‌ها ناشکر می‌شوند و کارهای خوب و نماز و اعمال عبادی خود را ترک می‌کنند و کم‌کم دین را ترک می‌کند تا حقیقت او برای خود و دیگران آشکار بشود.
بنابراین همه بیماری‌ها دارای حکمت است. با یک اشراف دقیق و کاری که خداوند انجام می‌دهد البته هرچند علت بیماری گناه بشر باشد، ولی بیشتر به نفع خود بنده است.

این حقیقت اگر مطرح بشود و مردم ایمان بیاورند در درمان آن‌ها کمک می‌کند. مشکل انسان این است که موقع بیماری افسرده و مأیوس می‌شود به‌طوری‌که شاید عقل خود را از دست بدهد. ولی اگر انسان بداند که بیماری کار خداست و حکمتی در این کار نهفته است به این مشکلات گرفتار نمی‌شود و سبب می‌شود که زودتر بهبودی یابد.

این مسائل است که دنیای امروز فاقد آن‌ها است. دارو و بیمارستان دارند ولی فایده‌ای ندارد چون این مسائل اساسی را ازدست‌داده‌اند. بدانند که همه‌چیز با یک اشراف دقیق به وجود می‌آید به خاطر رستگاری بشر.